...
از دلتنگی هایم چه بگویم چون شبی بی پایان است
به سراغ من اگر میآیید،
پشت هیچستانم
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگهای هوا، پر قاصدهایی است
که خبر میآرند، از گل واشده دورترین بوته خاک.
روی شنها هم، نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سر تپه معراج شقایق رفتند.
پشت هیچستان، چتر خواهش باز است
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا میآید.
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.
به سراغ من اگر میآیید،
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من.
سهراب سپهری
ساعت
دوش "می" خورده و برخاستنش دشوار است...
کوک کن ساعت خویش، که "موذن" شب پیش، دسته گل داده به آب و در آغوش "سحر" رفته به خواب...
و در این شهر "سحر خیزی" نیست،
و سحر نزدیک است...
همیشه باید کسی باشد...
امــــــــروز با همه ی دنـیــــــــا قهــــــرم ... امــــــا ... تــــــــــو صدایــــــم کــن ... بـرمـیگـــــــــــــردم !!!
همیشه باید کسی باشد.....
که معنی سه نقطههای انتهای جملههایت را بفهمد.......
تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانهات بفهمد........
که وقتی صدایت لرزید بفهمد.......
.که اگر سکوت کردی بفهمد........
که اگر بهانهگیر شدی بفهم........د
که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن...........
بفهمد به توبهش احتیاج داری.......
بفهمد که درد داری........
که زندگی درد دارد...........
که دلگیر.........ی
بفهمد که دلت برای چیزهای کوچکش تنگ شده است.......
برای بوسیدنش................
برای یك آغوشِ گرم تنگ شده است...........
همیشه باید کسی باشد..........
که بفهمد.....
کاش که بود..........
میدونم خوب نیستی...
خیلی سخته
خیلی سخته که کسی رو نداشته باشی که باهاش درد دل کنی!
خیلی سخته که کسی نباشه که بتونی سرتو بذاری رو شونشو زارزار گریه کنی!
خیلی سخته که از روزی که معنی تنهایی رو فهمیدی واقعا تنها باشی!
خیلی سخته که وقتی داری گریه میکنی کسی نباشه که اشکاتو پاک کنه!
خیلی سخته که بین یه عالمه آدم زندگی کنی ولی بازم تنها باشی!
خیلی سخته که کسی منتظرت نباشه!
خیلی سخته که ،تنهایی ها تو تنها تحمل کنی!
خیلی سخته که کسی نباشه که به "تنها"سر بزنه و منو از تنهایی در بیاره!
خیلی سخته...
.
.
.
و اما.....
کاش اون لحظه اي که يکي ازت ميپرسه حالت چطوره و تو ميگي خوبم کسي باشه که محکم بغلت کنه و آروم بگه ميدونم خوب نيستي !!!
تنهای تنها...
تنهایم.....
چرا غم ها نمی دانند
که من غمگین ترین غمگین این شهرم
بیا ای دوست با من باش
که من تنهاترین تنهای این شهرم
عاشق تنها
تنها تر از هر چیزی که فکرش کنی
خاموش و مرده
چون خاک...
***
سکوتم را به باران هدیه کردم
تمام زندگی را گریه کردم
نبودی در فروغ شانه هایت
به هر خاکی رسیدم تکیه کردم

به وسعت یک دریا
و
به تاریکی یک اسمان بی ستاره
اری تنهاییم وسعتی بس تاریک دارد...
تنهایم به اندازه سکوت یک دشت
و
تنهایم به اندازه غربت تمام عصرهای جمعه
اری تنهاییم سکوتی بس غریب دارد...
میدانم که هرگز پیدا نخواهد شد
ان کس که مرهم این تنهایی باشد
اری تنهایی به این اندازه وسیع و به این اندازه غریب
مرهمی بس عظیم میخواهد که یافتنش محال است... محال...
( اگه محال نیس بگید مرهمی بس عظیم...)
عشق من
عشق من ناز نکن بغض ما پایون میگیره یه روزی دست زمونه تورو از من میگیره وقتی تنها با تو بودن واسه من زندگیه تورو دیدن تورو خواستن رو کی از من می گیره عشق من قلب این عاشق با تو آروم میگیره همه ناله های من از اون نگاهت دوریه تورو دیدن تورو خواستن تورو هر جا میبینم بی تو عشق تو من همیشه تنها می مونم عشق من عاشقتم تکراره هر شبانته همه حرفام به خدا از عشق و از صداقته با تو بودن توی دنیا واسه من نهایته عشقه من بی کسی هام شب با تو پایون میگیره همه رگهام از حرارت نگات خون میگره با تو بودن توی دنیا واسه من نهایته تو گمون کردی بری خاطراتم میمیره روزای رفته برام رنگ سیاهی میگیره اگه صد بهارو پاییز واسه تو گریه کنم نمی تونم که تورو همیشه از یاد ببرم...
مسافر
مسافره خسته ی من باره سفر رو بسته بود
تو خلوت آیینه ها به انتظار نشسته بود
می خواست که از اینجا بره ولی نمی دونست کجا
دلش پر از گلایه بود ولی نمی دونست چرا
دفتره خاطراتشو رو تاقچه جا گذاشت و رفت
عکس های یادگاریشو برای ما گذاشت و رفت
دل که به جاده می سپرد کسی اونو صدا نکرد
نگاه عاشقونه ای برای اون دعا نکرد
*سفر برایم هیچ چیزی جز دلتنگی ندارد ولی زندگی به من آموخت برای بهتر دیدن عظمت و شکوه هر چیز باید قدری از اون دور شد.
* فاصله ی تابش خود را بر دیگران تنضیم کن خداوند خورشید را در جایی نهاد که گرم کند ولی نسوزاند.
*سر نوشت آدمی گرد است جایی که فکر میکنی به آخر رسیدی می تواند آغازی دیگر باشد.
نه این قرارمون نبود
این قرارمون نبود
تو بی خبر بری
من خسته شم که تو
بی همسفر بری
باور نمی کنم عشق منی هنوز
گاهی به قلب من سر میزنی هنوز